فرهنگ و هنر

چرا برنامه‌سازان تلویزیون می‌ترسند؟

خانه‌ما نسخه‌ای از ایده‌پردازی بدون متکی بر سلبریتی است؛ برنامه‌سازان تلویزیون باید ریسک‌پذیری‌شان را بالا ببرند.
زمانی تلویزیون به سراغ ریسک‌پذیری می‌رفت و در عرصه‌هایی مثل کودک، نوجوان و حتی نمونه‌های موفقی در عرصه ساخت سریال هم شاهد بودیم اما خلاقیت و نوآوری جایش را به سلبریتی‌محوری و کپی‌برداری از برنامه‌سازی‌ها خصوصاً مسابقات ماهواره‌ای رفت. شادی به سمت رئالیتی‌شو رفتن بستر خوبی برای تلویزیونی‌ها باشد؛ کاری که در مستند مسابقه “خانه ما” افتاد.

شاید در طی دهه اخیر متفاوت‌ترین نوع برنامه در ژانر رئالیتی‌شو برای تلویزیون ما بوده و ایده‌ای بکر که مختصات جدیدی را نسبت به سایر مستندمسابقه‌ها تجربه کرده بود. این ویژگی یعنی تجربه‌ جدید را می‌توان در برنامه‌ای مثل ماه عسل یا حتی عصر جدید هم دید. اما مراد از جدید بودن صرفاً به معنای این نیست که قبلاً چنین برنامه‌ای نبوده و الان وجود دارد. جدید، بکر یا تازه بودن معنای وسیع‌تری را شامل می‌شود که در ادامه با پرداختن به زوایای پنهان و پیدای این برنامه، معنای بدیع بودن بهتر فهم خواهد شد.

ریسک تکراری نبودن مسئله مهمی است که صداوسیما انگار از آن فراری است! یک دهه اخیر را می‌توان برای صداوسیما دهه تکراری‌های جدید نامید. برنامه‌سازان ایرانی جرأت کمتری در تولید برنامه‌هایی با ایده جدید به خرج داده‌اند. خلق برنامه‌هایی در فرم‌های جدید که در عین غنای فرمی، ‌ویژگی مخاطب‌پسند بودن را هم با خود به همراه داشته باشد.

می‌توان گفت در این سالها برخی از برنامه‌ها آنقدر تمام و کمال از نسخه‌های آمریکایی و بریتانیایی‌شان کپی کردند که به نخ‌نما شده‌ترین اتفاقات تلویزیون در یک دهه اخیر تبدیل شدند؛ کپی هایی که بدون لحاظ کردن جغرافیای فرهنگی ایران، نعل به نعل از روی نسخه‌های فرنگی‌اش ساخته شده‌اند. در چنین شرایطی نفس وجود برنامه‌ای چون “خانه ما” آن‌هم بدون هیچ‌گونه تجربه‌ پیشینی به خود می‌تواند جذاب باشد؛ چرا که تاکنون هیچ رقیب مشابهی در جایی از دنیا نداشته و پادشاه سرزمین خود بوده است.

چرا آنقدر سلبریتی باید بار یک برنامه یا سریال تلویزیونی را به دوش بکشد؟ اتفاقی که در مستند مسابقه‌های رئالیتی‌شو از جمله “خانه ما” دیده نمی‌شود. برنامه‌ یا برنامه‌هایی که با تأکید بر محور “خانواده ایرانی” توانسته‌اند از سلبریتی‌پروری بی‌حاصل حال حاضر رسانه با موفقیت بگریزند. برنامه‌هایی که به معمولی‌ترین شکل به آدم‌ها و خانواده‌های معمولی و روابط روزمره خانوادگی می‌پردازند.

در عین‌حال این معمولی بودن از میزان مخاطبش نکاسته و می‌توان از آن به عنوان یکی از برنامه‌ها پرمخاطب تلویزیون یاد کرد در شرایطی که عمده برنامه‌های تلویزیونی در تلاش‌اند تا به شکلی با توسل به هر نوعی از سلبیرتی -ورزشی، سیاسی، هنری و سینمایی، ادبی و…-لایک برای خود دست و پا کنند، این رئالیتی‌شوها همچون “خانه‌ما” با آرامش یقه مخاطب را رها کرده و روایتگر رقابت شدید و سالم خانواده‌هایی است که اصلاً شاخ فیل نشکسته‌اند. یعنی حرکات آکروباتیک نمی‌زنند، آتش از دهانشان بیرون نمی‌آید، چهار عمل اصلی را برای اعداد هشت رقمی به صورت ذهنی انجام نمی‌دهند، شیشه و شمشیر قورت نمی‌دهند. آنها مهمترین کاری که کرده‌اند زیست سالم خانوادگی در جوار یکدیگر است.

در این شرایط ممکن است “ماه عسل” هم به خاطر داشتن میهمان‌های معمولی با “خانه ما” مقایسه شود، اما نکته اینجاست، قصه‌های ماه عسل هیچ‌کدام معمولی و ساده نبودند؛ اما سازندگان “خانه‌ما” در خلال ایجاد چالش‌های جذاب توانسته‌اند با به نمایش‌گذاشتن کار تیمی در بین اعضای خانواده، شوخی‌ها و مناسبات صمیمی خانوادگی، مخاطب را بدون پرداختن به روایت‌های عجیب و خارق‌العاده یا استفاده از سلبریتی‌ها، جذب تلویزیون کنند.

شاید این نوع از جذب مخاطب در تلویزیون توانسته باشد یک فرمت اصالتاً ایرانی را در رسانه مطرح کند که ستون فقرات آن، مهمترین نهاد اجتماعی در سرتاسر دنیاست: خانواده. از جهت وجود عنصر خانواده نیز شاید با “کودکشو” مورد قیاس قرار بگیرد؛ اما باید توجه داشت که محوریت “کودک‌شو” بر کودکان و بچه‌ها در کنار والدین‌شان است و نه خود خانواده و روابط و مناسبات داخل آن.

سناریونویسی برای مسابقه‌ای که شرکت‌کنندگان آن آدم‌های معمولی جامعه‌اند از جهت جذب مخاطب سخت بوده و به نوعی ریسک برنامه‌ساز محسوب می‌شود؛ اتفاقاً به همین دلیل است که برخی منتقدان معتقدند بار سرگرمی “خانه ما” و از این حیث رئالیتی‌شوها باید بیشتر شود. یا این دست برنامه‌ها آن طور که باید و شاید به اقتضائات تلویزیون تن نمی‌دهد. شاید طراحان مسابقه و چالش‌ها باید هیجان بیشتری به این قسمتها تزریق کرده و “رقابت” را جدی‌تر کنند.

بسته مستندی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی نکته مهم دیگری است که در تلویزیون به ورطه فراموشی رفته و امثال برنامه‌هایی مثل “خانه ما” توانسته به طور ضمنی به آن بپردازد، مسأله اوضاع فرهنگی و اجتماعی فرهنگ‌های مختلف در جغرافیاهای متنوع ایران است: شیراز، تهران، اهواز، اصفهان و هر شهر و منطقه‌ای که شرکت‌کنندگان اهل آنجا باشند. اینکه در تلویزیون به آدم‌های پایتخت محدود نشده، به آن وجهه‌ای ملی می‌دهد که تمام مردم در حس و حال آن دخیل‌اند. فصل اخیر برنامه “خانه‌ما” در مشهد و با حضور سه خانواده مشهدی تولید شده است. انتخاب مشهد که در ذهن ما ایرانی‌ها با مفهوم “فرهنگ و تمدن دینی” عجین شده می‌تواند به خوبی مؤید و ادامه‌دهنده نگاه غیر مرکزگرای سازندگان این برنامه باشد و به فرهنگی در تلویزیون بدل شود با اتکا به سبک زندگی ایرانی اسلامی، ایران را در قاب جامع و کامل در کنار هم ببینند.

شاید نکته پرداخت هزینه‌های ماهانه به خانواده‌های شرکت‌کننده در مسابقه هم قابل توجه باشد؛ چرا که نشانگر اوضاع اجتماعی و به صورت دقیق‌تر اقتصادی جامعه است. همین‌طور نحوه پذیرایی و میهمانی گرفتن در فرهنگ‌های مختلف (و نه فقط پایتخت)، این برنامه را به مستندی قابل‌اعتنا از حیث نمایش مناسبات فرهنگی خرده فرهنگ‌ها در شهرستان‌های متنوع ایران تبدیل کرده است.

لازم است که امروز تلویزیون به روال زندگی خانواده‌‌های معمولی ایرانی بپردازد؛ همان‌طور که “خانه‌ما” و بعضاً رئالیتی‌شوهای دیگر از این سبک بهره می‌برند. شاید به این واسطه بتوان تصویری صریح و شفاف از فرم و مناسبات خانواده ایرانی به دست آورد.

علاوه بر بیانگری وضعیت اجتماعی و فرهنگی شاید الگوی مصرف درست نیز موضوعی باشد که مخاطب ما نیازمند است درباره زوایا و ابعاد مختلفش بداند. کاری که در رئالیتی‌شوهای امروز تلویزیون بعضاً شاهد این آگاهی‌بخشی‌ایم؛ “در خانه” ما که این روزها به مشهد مقدس رفته و از تلویزیون پخش می‌شود بدون توصیه، تجویز و نصحیت در جریان چالش‌های پیش‌رو، این مفاهیم به مخاطب القاء می‌شود. شرکت‌کنندگان باید برای رسیدن به جایزه نهایی و برنده شدن، در تهیه و تولید غذا، تدارکات لازم برای میهمانی‌ها و مخارج چالش‌های مسابقه، مصرف خود را بهینه‌سازی کرده و در نهایت مقداری باقیمانده را ذخیره (پس‌انداز) کنند.

نکته بعدی موضوع اشتغال و کارآفرینی است که بعضاً در مستندها و برخی از برنامه‌ها خصوصاً جشنواره کارآفرینی سیما شاهدش هستیم؛ این اتفاق در رئالیتی‌شوها و خصوصاً “خانه ما” هم افتاده است. چالش کسب و کار بخشی از این مستند مسابقه است که آدم را یاد این جمله ی معروف در فرهنگمان می اندازد: “کار که عار نیست”. این بخش نیز یکی دیگر از قسمت‌هایی است که می‌تواند خلاقیت اقتصادی و تجاری (چیزی هم ارز بیزینس) را اگر ایجاد نکند، حداقل مطرح کند. و با پرداختن به آن، غیر از الگوهای رسمی و رایج پول درآوردن، نوعی دیگر از کار اقتصادی را نیز نشان دهد.


↓در شبکه های اجتماعی به آرنا نیوز بپیوندید↓

اینستاگرامتلگرام




دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا