به گزارش سرویس فرهنگ و هنر آرنا، جامعۀ باستانشناسی ایران در بیانیهای با نگاهی به «باستانشناسی ایران در سالی که گذشت»، دربارۀ لزوم بازاندیشی و توجه به شرایط حفاظت از میراث فرهنگی، یادآور شد: اکنون که روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ را سپری میکنیم میتوان با نگاهی کوتاه به این سال دید که با وجود پیشرفتهایی در مدیریت باستانشناسی، همچنان شرایط و وضعیت میراث فرهنگی و آثار باستانی کشور بسیار نگرانکننده است.
جامعۀ باستانشناسی ایران با اشاره به اهداف و رویکردهایی که دارد، درباره وضعیت حفاظت از میراث فرهنگی هشدار داد و ابراز امیدواری کرد که در سیاستگذاریهای سال پیش رو، مدیران اجرایی در بخشهای مختلف وزارت میراث فرهنگی، مطالبات باستانشناسان را شنیده و به راهکاری برای برونرفت از وضعیت فعلی بیاندیشند.
در ادامه این بیانیه آمده است: شرایط امروز سرزمین ما محصول سدهها همزیستی و تعامل انسان با محیط زیست و منابع اطرافش بوده است. ماهیت این همزیستی عموماً در هر دورهای متفاوت بوده و از طبیعت و زمان معناهایی افاده میشد که با نگرش امروز ما تفاوتهای بارزی داشت. میراث ملموس و ناملموس فرهنگی و تمدنی ما حلقۀ وصل ما به گذشتۀ فرهنگی و زیستی و کلید فهم درست زیستن در این سرزمین است.
آثار باستانی و بقایای فرهنگِ مادّی گذشته که از آن با عنوان «مواریث فرهنگی» یاد میکنیم در واقع شناسنامه و بیانگر هویت فرهنگی و اجتماعی ما از گذشتههای دور تا امروز در این سرزمین است. هر تپه و محوطۀ باستانی یا اثر تاریخی چونان کتابی ناگشوده و بخشی از حافظۀ زیستۀ ما در این سرزمین و نمونۀ منحصربهفردی است که با تخریب آن، دیگر جایگزینی برایش وجود ندارد. بنابراین، یکی از مهمترین وظایف همگانی ما شناخت، حفاظت و معرفی این میراث ارزشمند ملّی و بشری است. متأسفانه با وجود اهمیت حیاتی این میراث، اخبار تخریب محوطههای باستانی، بافت تاریخی شهرها و حتی آثار ثبتشده ملّی و جهانی هر روز رو به فزونی است.
در عین حال، هیچ انسان خردمندی مخالف تدبیر، طراحی، برنامهریزی و مهندسی هرچه دقیق و هوشمندانهتر اقتصاد و دانش و فناوری و به حرکت درآوردن چرخههای تولید و تداوم رشد علمی و فکری کشور نیست، اما توسعهای که متناسب با مقتضیات زیستی و جغرافیایی و فرهنگی و تاریخی این سرزمین نباشد توسعهای پایدار نیست و خسارات جبرانناپذیری در پی خواهد داشت، که این روزها ابعاد زیانبار برخی از آنها به صورتهای مختلف و در جای جای ایران قابل مشاهده است.
در ادامه با انتقاد از آنچه جانمایی اشتباه سدهایی مانند گتوند، بهشتآباد، خرسان ۳، سیوند و کارون ۳ یا سدهای اطراف دریاچه ارومیه، عنوان شده، آمده است: جدا از تأثیرات زیانبار زیستمحیطی (همچون تخریب میراث طبیعی و زیستی، نابودی زمینهای کشاورزی و باغات و افزایش شوری آب) و اجتماعی (تغییر شیوه معیشت، افزایش بزهکاری، مهاجرت) احداث سدها هرساله باعث به زیرآب رفتن بخش بزرگی از میراث فرهنگی ما نیز شده است. در حالی که نه پژوهشهای مناسبی درباره این مواریث فرهنگی انجام شده و نه برنامۀ حفاظتی مناسبی اعمال شده است. در زمانهایی که بسیاری از کشورها، سدسازی را به عنوان یکی از پروژههای پرهزینه با تبعات مخرب زیستمحیطی و فرهنگی از برنامههای اجرایی کنترل بحران کمآبی خود حذف کردهاند، در کشور ما هنوز به راهحلی مناسب و علمی برای مدیریت بهتر منابع آبی در راستای توسعه پایدار ایران، دست نیافتهاند.
جامعه باستانشناسی ایران در ادامه این بیانیه با اشاره به برخی سهلانگاریها در نگهداری و صیانت از میراث فرهنگی، ضرورت بازبینی در روشها و سیاستهای حفاظت میراث را الزامآور دانسته و با یادآوری ماجرای حفاری غیرمجاز، تخریب و آسیب گسترده در یک محوطۀ میراث جهانی در استان فارس (محوطۀ نقش رجب)، تاکید کرد: تاکنون از سوی مسؤولان مربوطه توضیح مناسبی درباره این ماجرا ارائه نشده است.
جامعه باستانشناسی همچنین با اشاره به اخبار تخریب بافت تاریخی شیراز و اصفهان به بهانۀ توسعه و عمران شهری و تخریب یا تعرض به محوطههای باستانی و مشخصا، تخریب تدریجی محوطه «قمیآباد ری» در جوار پایتخت، آنها را نمونهای از کمتوجهیها برشمرد و با اشاره به نقش برخی کارشناسان نامتعهد در این تخریبها، که به طور کلی وجود چنین آثار تاریخی را بدون درنظر گرفتن مستندات علمی، انکار میکنند، تاکید کرد: این جریانها، تلنگری است برای جامعۀ علمی و میراثی تا تنوع علل و عاملان تخریب میراث بشری را بشناسند و راهکارهایی برای جلوگیری از تکرار چنان تجربیات ناگواری بیندیشند.
جامعه باستانشناسی به تغییر در ضوابط خطوط عرصه و حرایم محوطههای باستانی و دادن اجازه تخریب، پرداخته و بهینه نشدن یگان حفاظت میراث فرهنگی، چه از حیث تجهیزات و فناوری و روش و چه از نظر نیروی انسانی و آموزش را مزید بر علت و شتاب گرفتن روند تخریبها اعلام کرده است.
در بخشهای دیگری از بیانیه جامعه باستانشناسی همچنین آمده است: مجموعۀ موارد ذکرشده را میتوان ذیل «تضعیف تدریجی نیروی انسانی متخصص و متعهد» دستهبندی کرد و زنگ خطری است که باید آن را جدی گرفت.
نقد و بازبینی و مرور کارنامه و بهینه کردن وضعیت حفاظت و پاسداری از میراث فرهنگی بسیار ضروری است. جامعۀ باستانشناسی ایران امیدوار است در سال پیش رو، این مهم در صدر امور قرار بگیرد و با نگاهی مسئولانهتر به مسائل میراث فرهنگی، فهم درست و دقیق تجربۀ زیسته و گام نهادن در راه توسعۀ پایدار همگام با حفظ این داراییهای ملّی و جهانی، بتوانیم در کنار معرفی و شناساندن فرهنگ غنی کشور با توسعۀ صحیح صنعت بزرگ گردشگری، رشد اقتصادی کشور را نیز تضمین کنیم. در این راه، جامعۀ باستانشناسی ایران با بدنۀ کارشناسی خود از هیچگونه همفکری و مشارکتی دریغ نخواهد کرد.