به گزارش سرویس سیاسی آرنا ، تحولات منطقه به سمتی پیش میرود که شرایط سختتر و سختتر میشود. ریشه این تحولات در دو چیز است:
1. به هم ریختن اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه
2. سوء استفاده و توسعه طلبی ترکیه
پیش از این در گزارشها اشاره شده بود که اردوغان بر اساس دکترین احیای امپراتوری عثمانی به دنبال گسترش دایره نفوذ خود در کشورهای منطقه (شمال آفریقا و خاورمانه) است
اردوغان در دو جبهه سعی کرد چتر نفوذ خود را پهن کند. این دو منطقه شامل آسیای صغیر و کشورهای عربی مدیترانه و شمال آفریقا است. رئیس جمهور ترکیه بعد از تلاش بی نتیجه در سوریه و منطقه کوبانی جهت تشکیل نیروهای متحد خود و استقرارشان به آفریقا رفت و سعی کرد مانند زمان سلاطین عثمانی کشورهای آفریقایی دریای مدیترانه را به تصرف خود در آورد(اینجا بخوانید).
امپراتوری عثمانی از همان ابتدا قلمرو خود را حول دریای سیاه و مدیترانه توسعه داد؛ به طوری که در اوج شکوفایی و کشورگشایی، دریای مدیترانه مانند یک حوضچه بزرگ در وسط قلمرو آن قرار داشت. حال، ترکیه نوین به دنبال نفوذ در همین مناطق است.
اردوغان سعی دارد نفوذ خود را در دو مرحله به تثبیت برساند. او ابتدا نیروهای طرفدار خود را از طریق اعراب موتلف، به صورت گروههای چریکی و مبارز به خصوص در مناطق مرزی و استراتژیک تشکیل میدهد و سپس با فرستادن ارتش خود به مناطق مرزی سعی میکند قدرت نیروهای نفوذی خود را تثبیت نماید.
آنچه در لیبی رخ داد دقیقا همین بود. در حالی که مدت کوتاهی بود که درگیریها میان نیروهای ارتش ملی لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر و قوای دولت وفاق ملی تحت رهبری فائز السراج متوقف شده و دو طرف مشغول مذاکرات غیر رسمی برای پایان نبرد بودند، انتشار اخباری مبنی بر آماده سازی پایگاههای هوایی معیتیقه و الوطیه در غرب طرابلس برای ورود جنگندههای نیروی هوایی ترکیه به خاک لیبی خشم مقامات مصری را برانگیخت.
گفته میشود ارتش ترکیه که پیش از این با ارسال ناوگان بزرگی از پهپادهای تهاجمی خود نقش زیادی در پیشرویهای گسترده نیروهای دولت وفاق لیبی داشت، قصد دارد با ایجاد زیرساختهای لازم تعدادی از جنگندههای F16 خود را به خاک لیبی منتقل کرده تا دو هدف مهم رجب طیب اردوغان یعنی هلال نفتی شرق لیبی و پایگاه هوایی الجفره در مرکز این کشور را به تصرف نیروهای تحت حمایت خود در بیاورند(اینجا بخوانید).
آنچه در سوریه نیز رخ داد شبیه همین بود. اردوغان از طریق جذب گروههای شورشی در ادلب توانست پایگاهی برای خود تشکیل دهد و بعد با ارسال تجهیزات نظامی این گروهها را تقویت کند. سپس به بهانه به خطر افتادن منافع ملی ارتشش را به شمال سوریه ارسال کرد.
نفوذ در بیروت؛ ورود به خط قرمز ایران
با این حال، آنچه امروز ترکیه در آن قدم گذاشته فراتر از لیبی و سوریه است. طبق اعلام وبگاه المیادین، با افزایش تظاهرات مردمی(موج دوم) در بیروت و اعتراض به دولت بابت فشار اقتصادی، افزایش قیمت دلار و به خصوص تبعیض، عده ای شروع به آتش زدن برخی مراکز کرده و چند اتوموبیل را منجر کردند. المیادین به نقل از برخی منابع، معتقد است که این افراد توسط ترکیه حمایت میشده اند.
المیادین مدعی است که ملیت همه این افراد لبنانی نبوده و شامل اعراب فلسطین، سودان، سوریه و … هستند. این افراد توسط گروههای حمایت شده توسط ترکیه آماده شده و دستور گرفته اند. گزارش المیادین باعث شده بسیاری خطر نفوذ ترکیه در لبنان را هم حس کنند. با این حال، به نظر میرسد لبنان تفاوت بسیار زیادی با سوریه و لیبی دارد. لبنان یک کشور دموکرات و تا حدی حزب محور است که حتی در سالهای پرالتهاب جنگ داخلی و یا جنگ با اسرائیل فرآیندهای انتخاباتی و حزبی را فراموش نکرد. چنین کشوری نمیتواند وارد معرکه ترکیه شود. به جز این، نباید فراموش کرد که اردوغان و ترکها در لبنان محبوب نیستند و نمیتوانند اقدامات فراگیری در این زمینه انجام دهند.
با وجود این، خطر بزرگتر این است که اگر ترکیه به گسترش نفوذش در قسمت های جنوبی یعنی لبنان، فلسطین و حتی سوریه ادامه دهد احتمالا مجبور است وارد رقابت های سیاسی و مستشاری با ایران شود. نقشه استراتژیک خاورمیانه تا پیش از این دو رنگ داشت: رنگ موتلفین ایران و رنگ موتلفین آمریکا. حالا ترکیه نیز میخواهد وارد این بازی شده و رنگ خود را در این نقشه به نمایش بگذارد.
بسیاری از استراتژیستها معتقدند که لبنان نقطه مرکزی تقابل این گروهها و ائتلافها در خاورمیانه است و میتواند مانند بمبی عمل کند. اگر اردوغان بخواهد در این قسمت نیز نفوذ کند بعید نیست با مشکلات بیشتری مواجه شود. شاید در این صورت دوستی نسبی ترکیه و ایران تبدیل به دشمنی شده و حتی مشکلات بیشتری از لیبی (مخالفت های مصر و فرانسه با ترکیه) دامن اردوغان را بگیرد.