به گزارش سرویس بین الملل آرنا ،نشریه فارنپالیسی در گزارشی با عنوان «خشونتهای انتخاباتی در آمریکا تهدیدی روشن و حاضر است», نوشت: روزنامهنگارانی که وقوع خشونتها در انتخابات را پوشش میدهند معمولا بیشتر از کنوشا به کنیا توجه دارند. ناآرامیهای گسترده داخلی، خشونت سیاسی مرتبط با انتخابات و درخواستها برای آغاز جنگ داخلی در کشورهای شکننده یا کشورهایی با سران اقتدارگرا که مایلند مجموعهای از مسائل امنیتی را علیه مخالفان و به طور کلی افراد غیرنظامی در پیش بگیرند، امری رایج محسوب میشود. نهادهای دولتی آمریکا، بنیادها و سازمانهای بینالمللی در تلاش برای زیر نظر گرفتن نظرسنجیها و همچنین کمک به گروههای صلحطلب برای سازماندهی و اعمال فشار بر رژیمها به منظور اطمینان یافتن از انتقال صلح آمیز قدرت هستند.
اما در ماه نوامبر امسال، اوضاع متفاوت است. در حالی که آمریکاییها برای انتخاب رئیس جمهور بعدی خود رأی میدهند، کارشناسان و سازمانهای دولتی در مورد خطرات مرتبط با خشونتها هشدار میدهند. ما بر سر این موضوع توافق داریم که وقوع خشونت امری محتمل است، اما خشونت ممکن است به ارعاب رأیدهندگان در چند حوزه اخذ رأی محدود شود. با وجود این، خطر وقوع حملات خونین تر، به ویژه از سوی افراطگرایان سفیدپوست و ضد دولت، علیه جوامع اقلیت و سیاستمداران وابسته به حزب دموکرات وجود دارد. شکست دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در نظرسنجیها و تلاش برای غیر قانونی جلوه دادن نتایج انتخابات، خطر مرتبط با خشونتها را ممکن است افزایش دهد.
بخشی از پیچیدگیهایی که نهادهای مبارزه با تروریسم باید آن را مد نظر قرار دهند شامل ماهیت متنوع تهدیدهای احتمالی میشود. طی دو دهه گذشته، آمریکا بر این باور بوده است که مقابله با تروریسم چیزی است که در خارج از کشور علیه گروههای سلفی همانند القاعده و داعش اتفاق میافتد. در اینجا چند رویداد مهم در خاک آمریکا روی داده که از سوی افراطگرایان خشونتطلب داخلی انجام شده است، همانند بمبگذاری در ماراتن بوستون، حملات در سن برناردینو و کشتار در یک باشگاه شبانه در اورلاندو.
آمریکا توانایی کافی برای کنترل خشونت سیاسی داخلی را ندارد
اما اکنون این مسئولیت به سوی ملاحظات داخلی سوق یافته است و این در حالی است که با توجه به نبود فهرست تروریستی در داخل و پیچیدگیهای سیاسی که خشونت سیاسی داخلی اغلب به دنبال دارد، آمریکا توانایی کافی برای کنترل آن را ندارد. افراطگرایان در هر دو طیف وجود دارند و تهدیدهای ناشی از گروه راست افراطی بسیار خطرناکتر از چپ گرایان افراطی ارزیابی میشود.
برتریطلبان خشونتطلب سفیدپوست و نئونازیها مخوفترین مظهر این تهدید هستند، اما گروههایی همانند اوث کیپرز Oath Keepers, بوگالو بویز Boogaloo Bois و طیفی از گروههای کمتر شناخته شدهتر که در عین حال فعالیتهای جدی را در پیش میگیرند همانند شبه نظامیان ضد دولتی که در همه ۵۰ ایالت آمریکا هستند نیز وجود دارند. بیشتر این شبه نظامیان از طرفداران سرسخت اصلاحیه دوم قانون اساسی هستند، به شدت مسلحند، به طور منظم آموزش میبینند و در تلاش برای جذب اعضای فعال از میان مأموران مجری قانون و دارای تجربه نظامی هستند.
بر اساس توطئه اخیر برای ربودن گرتچن ویتمر، فرماندار میشیگان، آنها اهداف جاهطلبانهای را دنبال میکنند و تمایل دارند خطرات جدی همانند آدمربایی و آسیب رساندن به یک شخصیت مهم سیاسی در آمریکا را به جان بخرند. همین شبکه شبهنظامیان نیز ظاهرا نقشه ربودن رالف نورتهام فرماندار ویرجینیا را کشیده بودند.
از سوی چپگرایان نیز تهدیدهایی وجود دارد که احتمال درگیری بین طرفداران ترامپ و طرفداران آنتیفا را افزایش میدهد. شمار زیادی از حامیان آنتیفا رئیس جمهور آمریکا را فاشیست میدانند و میتوانند انگیزه بیشتری برای اقدامات شدیدتر از جمله خشونت -در پی پیروزی ترامپ در انتخابات- داشته باشند. ترامپ بارها به آنتیفا حمله کرده و این جنبش را بسیار بزرگتر و خطرناکتر از واقعیت ترسیم کرده است. با وجود این، ترامپ با ارائه تهدیدهایی در ارتباط با قرار دادن نام گروه آنتیفا در فهرست سازمانهای تروریستی، اعضای این جنبش را کاملا در زیر مجموعه جناح راست افراطی قرار داده است که این اقدام میتواند سبب ایجاد درگیریهای مستقیم در روز برگزاری انتخابات و بلافاصله پس از آن شود.
ماهیت خود این گروهها و شبکهها سبب پیچیدهتر شدن هرگونه ارزیابی در ارتباط با این تهدید میشود. تهدید ناشی از برتریطلبان سفیدپوست و افراط گرایان ضد دولت شامل سطح بالایی از تمرکز زدایی نیز میشود. گفتگویی مداوم در شبکههای اجتماعی در ارتباط با این موضوع وجود دارد که سبب ایجاد یک اکوسیستم افراطگرایانه گستردهتر شده است، اما اعضای گروههای سازمانیافته تنها بخش کوچکی از این جامعه را نمایندگی میکنند. در این اکوسیستم، دامنه این دشمنان گسترده است که شامل مهاجران، یهودیان، مسلمانان، سیاه پوستان و به طور کلی لیبرالها میشود.
این دامنه سبب میشود پیشبینی در ارتباط با اهدافی که بیش از همه در معرض خطر قرار دارند و همچنین نحوه دفاع مناسب از آنها دشوار شود. انگیزههای فردی اغلب با تبلیغات گستردهتر و الگوهای رفتاری مسلط بر جنبش ادغام میشوند. به دلایل مشابه، این حملات احتمالا محلی خواهند بود – و شامل یک مسجد یا کنیسه نزدیک محل زندگی مهاجم احتمالی میشود- تا اهدافی که از سوی رهبر یک گروه انتخاب میشود تا تأثیر روانی حداکثری داشته باشد.
ممکن است خود ترامپ سعی در تحریک خشونتها داشته باشد
از آنجا که خود ترامپ ممکن است سعی در تحریک خشونتها داشته باشد، یا حداقل به طور غیرمستقیم نشان دهد که با آن ابراز همدردی میکند، این موضوع به اقدامات خاص خود او بستگی دارد.
اینکه بگوییم لفاظیهای رئیس جمهور مبتنی بر دمدمی مزاجی اوست، مسئلهای قابل تأمل محسوب میشود. او مرتباً اعلام کرده است که با گروههایی همانند کیو اِی نون QAnon، پراود بویز Proud Boys و سایر منابع بالقوه خشونت ابراز همدردی میکند تا این که بخواهد بگوید تلاش روسیه را برای تضعیف انتخابات متوقف میکند. ترامپ در عین حال در اظهاراتش به صورت منسجم عمل نمیکند و این احتمال وجود دارد که او در ارتباط با سایر نارضایتیها توئیت کند و در غیر این صورت از بدتر شدن اوضاع اجتناب کند. (اگرچه نمیتوان از او انتظار داشت تا امور را بهتر کند.)
شرکتهای رسانههای اجتماعی در تلاش برای جلوگیری از خشونتها و همچنین ارائه اطلاعات نادرست مربوط به انتخابات، بسیار سختگیرانهتر عمل میکنند و دیگر با گروههایی همانن کیای نون QAnon یا سایر گروههایی که عقاید خطرناک و دروغ را ارائه میکنند، مدارا نمیکنند. اگرچه آنها با نزدیک شدن به انتخابات تلاشهایشان را افزایش داده اند، برای آنها دشوار است که همه بحثهای خطرناک را متوقف کنند، به ویژه اگر از سوی مقامات ارشد سیاسی پذیرفته شود.
میتوان یک رفت و برگشت سریع در شبکههای اجتماعی را پس از خشم احتمالی چپ گرایان (واقعی یا ساختگی) تصور کرد، که منجر به یک بحران ناگهانی و در عین حال سبب میشود که نیروهای مجری قانون تحت فشار قرار گیرند. این اتفاق زمانی رخ داد که تظاهرات «جان سیاهپوستان مهم است» در کنوشا در ایالت ویسکانسین -پس از شلیک پلیس به جیکوب بلیک- آغاز شد. خشم در شبکههای اجتماعی سبب شد اعتراضات محلی به درگیری گسترده تری تبدیل شود که در آن به اصطلاح داوطلبان خارج از منطقه نیز حضور داشتند که برخی از این اعتراضات به خشونت گرایید. فردی همانند کایل ریتن هاوس ۱۷ ساله از ایلی نوی به کنوشا آمد و دو معترض را با شلیک گلوله کشت و نفر سوم را نیز زخمی کرد.
تعدادی سناریو -که همه آنها نگران کننده هستند- وجود دارد که میتواند در روز انتخابات به وقوع بپیوندد.
نخست این که میتوان حملاتی هماهنگ علیه حوزههای اخذ رأی انجام داد که از سوی شبکههای کوچک تروریستهای سازمانیافته انجام میشود. با توجه به فرماندهی و کنترل این جنبشها و سازمانها، این حملات بالقوه میتوانند مهلک باشند. با توجه به بینظمیهای موجود در ارتباط با جنبشها و همچنین تلاشهای دولت علیه گروههای سازمان یافته، وقوع این سناریو احتمال کمتری دارد، اما تأثیرگذاری آن بالاست.
دوم این که احتمال وقوع حملات ناهماهنگ وجود دارد که بر اساس آن افراد افراطی که عمدتا مستقل عمل میکنند -اگرچه به روایت مشترکی از تقلب در انتخابات واکنش نشان میدهند- فرصتی برای اقدام و تصمیم به انجام حمله پیدا میکنند. با توجه به این که سطح گستردهای از مردم در آمریکا سلاح در اختیار دارند، حتی بازیگران تنها نیز قابلیت ایجاد ویرانی در مقیاس بالا را دارند. انجام حملات غیرهماهنگ میتواند نشأت گرفته از انتشار اطلاعات نادرست در فضای آنلاین باشد. در سال ۲۰۲۰ وقوع حملات با استفاده از خودرو افزایش داشته است و شمار زیادی از آنها معترضان و تظاهرات را هدف قرار داده اند.
سوم این که، روز انتخابات همچنین میتواند سبب انجام شدن حملات بیشتری علیه رهبران سیاسی، همانند توطئه ادعایی علیه فرماندار میشیگان از سوی شبهنظامیان راستگرای افراطی شود. این ماه، فردی در ویچیتا در ایالت کانزاس در پی تهدید به آدمربایی و قتل شهردار این شهر دستگیر شد که ظاهرا از دستور استفاده از ماسک که از سوی مقامات صادر شده بود، عصبانی بود.
چهارم این که این حملات تروریستی میتواند علیه مکانهای مرتبط با تئوری توطئه ارائه شده توسط گروه کیوای نون انجام شود. دامنه اهداف در اینجا متنوع است، اما ممکن است به نوعی با دغدغه این جنبش در ارتباط با قاچاق جنسی کودکان مرتبط باشد. پیشبینی این مسئله دشوار است. تصور کنید یک مرد مسلح برای جلوگیری از آنچه فکر میکرد یک شبکه قاچاق کودکان است به پیتزا فروشی در واشنگتن دی سی برود. این تئوری توطئه که به عنوان پیتزا گیت Pizzagate شناخته میشود، به طرز عجیبی (و به دروغ) ادعا میکرد هیلاری کلینتون و یک سری از دیگر نخبگان در حال همکاری با یک شبکه قاچاق کودکان در زیرزمین یک پیتزا فروشی هستند.
پنجم و در نهایت این که، روز انتخابات ممکن است تظاهرات خشونتآمیز و درگیری میان طرفداران ترامپ و جو بایدن معاون رئیس جمهور سابق را به همراه داشته باشد و همچنین برخی حوادث فیزیکی نیز روی دهد. این تنش ملموس است و در حالی که دو طرف تا حدی که قبلا در سیاست داخلی آمریکا غیرقابل تصور بود عزم خود را جزم کردهاند، این اتفاق میتواند در کشوری با ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت رخ دهد و میتوان شاهد یک تقابل بود. میتوان حوادث را بصورت آنلاین تقویت کرد و این موضوع به نوعی به احساس بی قانونی و هرج و مرج کمک میکند.
اگر فرمانده کل قوا برای برهم زدن اوضاع تلاش کند نهادهای اجرای قانون در موقعیت نامطلوبی قرار میگیرند
فارن پالیسی در ادامه نوشت: متأسفانه، این خطرات ممکن است در صورت شکست خوردن ترامپ افزایش یابد. طی ماه ها، ترامپ تلاش کرده تا روند انتخابات را غیر قانونی جلوه دهد و (بدون ارائه هیچ گونه مدرکی) ادعا کند رأیگیری از طریق پست منجر به تقلب گسترده در انتخابات میشود. با توجه به غرور او و افرادی که او را احاطه کردهاند، او حتی ممکن است معتقد باشد که تنها راهی که سبب شکست او در انتخابات میشود، تقلب است. اگر رئیس جمهور حامیان خود را به برگزاری تظاهرات و «پس گرفتن» کشورشان فراخواند، این امر میتواند منجر به برگزاری تظاهرات گسترده و بی ثباتی اوضاع شود. خود نهادهای اجرای قانون نیز در موقعیت نامطلوبی قرار خواهند گرفت و تلاش میکنند آرامش را حفظ کنند حتی زمانی که فرمانده کل قوا برای برهم زدن آن تلاش میکند.
برای جلوگیری از همه اینها چه کاری میتوان انجام داد؟ البته ایده آل این است که رئیسجمهور سخنان خود را تعدیل کند و در صورت شکست خوردن، آن را بپذیرد. هیچ کدام از اینها محتمل نیست.
در انتهای این مطلب آمده است: همیشه وسوسهانگیز است که انگشت خود را به سوی فیسبوک و سایر شرکتهای رسانهای اجتماعی بگیریم و آنها را وادار به انجام کارهای بیشتری کنیم، اما آنها ماهها است که این خطرات را پیشبینی کرده و سخت تلاش میکنند تا جلوی آنها را بگیرند. این موضوع برای وزارت امنیت داخلی و اف بی آی نیز صدق میکند. در این مرحله، هوشیاری مداوم از سوی نهادهای امنیتی فدرال و همچنین شهروندان امری ضروری است و همه باید سعی کنند تهدیدها را قبل از وقوع شناسایی کنند و از تبدیل شدن فجایع محلی به فجایع ملی جلوگیری کنند